ॡرویـــــ♥ــــــ♥ــــایـــ خیـــــ♥ـــــــسॡ
عاشقانه های رویای خیس
مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است. … مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ، و به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم
برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره... شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره... یه مرده خسته از راهو که خستس از زمین خوردن... که سقف آرزو هاشم خلاصه میشه تو مردن... نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه... که تنها همدم شب هاش یه مشت آهنگ غمگینه... که عشقش جا زدو رفت و از این غمگین ترم میشه... کسی که قصش این باشه کسی که با یکم گریه با این آهنگ سبک میشه... آره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه... که جز این سقف و این دیوار کسی اشکاتو نمیبینه... همش از خود گذشتن بود که این خاصیت مرده... که طعم شور هر اشکی نمک گیرش نمیکرده... به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
سـیاهی رو بـه رومـون بـود دیـگه چـیزی نـمیدیدم... تـموم راهـو جـون کـندم تـموم راهـو تـرسیدم... چـراغ جـادمون مـاهه مـنم بـا مـاه هـمراهم... نـمیدونم کـجا مـیرم ولـی بـا راه هـمراهم... یـه وقـتایی یـه جـاهایی آدم چـیزی نـمیدونه... یـکی راهـو یـکی چـاهه دوراهـی رو بـه رومـونه... یـه وقـتی راضـی از ایـنی کـه مـیبینی خـطر کـردی... هـمیشه قـصه رفـتن نـیست یـه جـایی خـوبه بـرگردی... از ایـنجایی کـه مـا هـستیم یـه دنـیا نـور مـعلومه... بـبین جـاده تـهش چـی شـد کـه عـشق از دور مـعلومه... تـو مـیبینی کـسی از دور داره دسـتی تـکون مـیده... هـمیشه لـحظه ی آخـر یـکی راهـو نـشون مـیده... یـکی راهـو نـشون مـیده...
چه ســـــــــــــــــــــــــــاده بودم ... آن هنگام كه مي پنداشتم شكستن دل كســــــــي ناگوارترين حادثه ي عالم است ... اما امروز كه دلــــــــــــ ❤ ـــــــــم شكست و عالمي تكان نخورد... به ســـــــــــــــــادگي خودم خنديـــــــــــــــــــــــدم ....
خدایا !!!
یک مرگ بدهکارم ،
و هــزار آرزو طلبکارم . . .
خسته ام ؛
یا طلبم رابده یا طلبت را بگیر!!!
کـــــــاش .... نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.
صــــدای بعضــی ها رو
می شــــد بــــــوسید..!!
مخصــــوصا وقتـــــی...
اســمتو صــــدا می زنن...!!♥
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین ...
Power By:
LoxBlog.Com |